پارت صد و نهم

زمان ارسال : ۱۹۲ روز پیش

از عمارت بیرون آمد و زیر آسمان تیره و تاریک ایستاد.سیاه‌تر از شب سایه‌ای بود که برای سالیان سال، زندگیش را در بر گرفته‌بود!سایه‌ای رعب‌انگیز که وحشت را به جان روز‌‌های خوش آن مردِ خسته می‌انداخت!

اسلحه‌ را در دست گرفت.استوار و محکم پله‌ها را ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید